والدين بخشى از زندگى فرزندان را تشكيل مىدهند و همواره به عنوان الگويى براى آنان محسوب مىشوند. واز طرفی بااحساس مسئولیتی که والدین در خود حس می کنند.به طور دائم قصد راهنمایی نصیحت فرزندان را دارند.
اما گر چه انتقال تجربیات به فرزند یکی از ابزارهای تربیتی است و با گفتگو با او می توان درباره رفتارش و آثار آن رفتار اطلاع رسانی کرد و با متقاعد شدن فرزند،احتمال تغییر و بهبودی رفتارش وجود دارد ولی باید گفت که حرف های بی عمل معمولا جنبه شعاری دارند و فرزند نمی تواند آنها را باور کند،در واقع او متقاعد نمی شود و تغییری در رفتارش ایجاد نخواهد شد.ولی زمانی که کودک رفتار والدین را مشاهده می کند،آن را یک رویداد طبیعی دانسته و انجامش برایش باوزپذیرتر خواهد شد.

«ارزشها از طريق هويت كودكان، فرا گرفته مىشود و بخشى از وجود آنها را تشكيل مىدهد و اين الگوى ارزشى، با گذشت سالها و زندگى با افراد خانواده و اجتماع، تكامل مىيابد. اگر والدين خواستار ثبات ارزشها و رفتارهاى خاصى در كودكان خود هستند، بايد بدانند كه رفتار عملى از گفتار، بسيار تأثيرگذارتر مىباشد. به همين جهت كودكان بايد به گونهاى آموزش ببينند كه از رفتار درست الگو بردارى كنند و در طول زندگى آن را به اجرا در آورند.»(گفتار فلسفی کودک از نظر وراثت و تربیت، ص82)
بنابراین اگر به طور مثال دوست دارید فرزندتان مطالعه کند،راه حلش این است که منزل کتابخانه داشته باشید و مطالعه کنید تا فرزندتان،مطالعه را باور کند و جز عاداتش شود.